با توجه به آمار تکاندهنده و روبه رشدی که امروزه در مورد شمار مبتلایان به افسردگی وجود دارد، لزوم تغییرات درونی بهمنظور زندگی بهتر و سالمتر و بهره بردن از سلامت جسمی و روحی برای سازندگی مفیدتر جامعه، امری حیاتی تلقی میشود. لذا پول را فراموش کنید و نگران گذر عمر و از دست رفتن جوانی نباشید. بلکه رفتار و افکار خوشایندی داشته باشید تا بتوانید خوشحال باشید و از نعمت جوانی و زندگی لذت ببرید.
حتی در دنیای ماشینی امروز نیز بسیاری افراد خوشحال هستند و خوب زندگی میکنند. جالب است بدانید که محققان دریافتهاند که سلامتی و کارایی افراد تا حد زیادی تحت تاثیر ویژگیهای شخصیتی و درونی آنهاست.
این تحقیق10ساله نشان میدهد که صرف نظر از تغییر در وضعیت تاهل- شغل یا محل اقامت افرادی که در سال 1973 روحیه خوبی داشتهاند و خوشحال بودهاند در سال 1983 نیز روحیه خوبی داشتهاند. در صورتی که در مدت این دهه اتفاقات خوب یا بد بسیاری در زندگیشان رخ داده است.
اما نکته اصلی اینجاست که چگونه میتوان روحیه شاداب و خوی خوشحال داشت؟ چه کسانی از ناملایمات زندگی نیز ناراحت و افسرده نمیشوند؟
در پاسخ باید گفت چهار شیوه اصلی و مهم وجود دارد تا افراد خوشحال باشند:
1-عزت نفس: افراد خوشحال، خود را دوست دارند.
در دهه 1980 هیچ موضوعی بهاندازه خود و خویشتن، روان شناسان را مشغول نکرد. بسیاری از گزارش ها حاکی از آن است که افراد باعزت نفس بالا، از سلامتی بیشتری برخوردارند و حتی در زندگی خانوادگی ، شغلی و جمعهای دوستانه نیز رضایت بیشتری دارند. به عبارت دیگر، وقتی افراد خود را میپذیرند، زندگی و پستی و بلندی های آن را نیز میپذیرند و احساس خوبی در مورد آن دارند.
در حال حاضر، داشتن عزت نفس بیشتر، امری محال نیست زیرا بسیاری از کتابها، مقالات و برنامهها در مورد اینکه بهخودمان احترام بگذاریم، تواناییهای خود را تقویت کرده و مثبت بیندیشیم و احساس قربانی بودن و بدبختی نکنیم،وجود دارد که میتوانیم از آنها بهرهمند شویم.
باید گفتار منفی را نیز قطع کنیم. برای اینکه در زندگی به محبت برسیم باید ابتدا به خودمان علاقه داشته باشیم.
در ارزیابی عزت نفس، افراد در شرایط گوناگونی قرار میگیرند ولی هیچکس نمره صفر نمیگیرد زیرا ممکن است عزت نفس ما ضعیف باشد اما در اعماق وجودمان دارای آن هستیم پس باید آنرا تقویت کنیم. بد نیست بدانید افرادی که عزت نفس ضعیفی دارند، در کلام خود به جای عبارت «من خوب فکر میکنم» میگویند «گاهی اوقات یا تا حدی خوب فکر میکنم.»
از طرف دیگر افرادی که عزت نفس خوبی دارند مایل به برقراری روابط بیشتر اجتماعی با دیگران هستند. چنین افرادی در روابط اجتماعی مسئولیتپذیر هستند و بیشتر سعی میکنند کارهای مثبت انجام دهند زیرا خود را مسئول و پاسخگوی کردارشان میدانند. بیشتر به موفقیت فکر میکنند تا شکست. بههمین دلیل مرتب از خود نمیپرسند: «مگر من چه کردهام که مستحق چنین مشکلی باشم ؟» زیرا میدانند که گفتار و رفتارشان پیامد و عواقبی دارد پس تمایل دارند کارهایی انجام دهند که پیامدهای مثبت داشته باشد تا در انتها پشیمان نشوند.
البته بسیاری افراد نیز خود را بهتر از متوسط میبینند ودر قضاوتهایشان نسبت به رفتار گذشتهشان همواره خود را محق می دانند که این امر نباید با عزت نفس اشتباه گرفته شود. ما باید بتوانیم به عقاید و نظرات دیگران احترام بگذاریم و در مواردی نیز با افراد آگاهتر از خودمان مشورت نماییم. زیرا در غیراین صورت فقط خود را کامل میپنداریم و هیچ حرکت و رفتار مغایر به تمایل خود را نخواهیم پذیرفت که خود این موضوع نیز میتواند منجر به افسردگی و یاس شود.
مرتب خود را با دیگرانی که از نظر خانوادگی، درآمد و تحصیل از شما بالاتر هستند مقایسه نکنید بلکه سعی کنید با امید به خدا و تکیه بر تواناییهایتان خود را باور کرده و به سمت کمال حرکت نمایید.
نهایتاً این که
عزت نفس باید مثبت و واقعگرایانه باشد، زیرا بر مبنای دستاوردهای واقعی افراد شکل میگیرد. باید واقعیت آنچه هستیم بپذیریم تا احساس خوبی داشته باشیم. |
2- خوشبینی: افراد خوشحال، امیدوار هستند.
چنانچه موافق باشید که «همه افراد شانس کافی برای انجام تقریباً همه کارها دارند» امیدوار هستید. وقتی به کار جدید دست میزنید، انتظار موفقیت داشته باشید نه شکست. بهعبارت دیگر، وقتی به یک لیوان نصفه نگاه میکنید، نیمه پر آن را ببینید، تا خوشحالتر باشید.
در ضمن افراد خوشبین، سالمتر هستند. آنها در مواجهه با مشکلات نمیگویند:«در جایی اشتباه کردم اما سعی میکنم دوباره همه چیز را درست کنم.» چنین افرادی کمتر آسیبپذیرند و نسبت به بیماریها نیز قویتر هستند. چنین افرادی حتی در مراحل گوناگون بیماری نیز آثار خفیفتر از خود بروز میدهند در صورتی که افراد بدبین با یک بیماری نه چندان جدی نیز از پا میافتند.
وقتی میخواهید کاری را انجام دهید- اگر خوشبین باشید- حتی موانع موجود را نیز فرصتی برای یافتن راهی جدیدتر و بهتر تلقی میکنید.
اگر خوشبین باشید به جای «نه» بیشتر میگویید «بله».
در این بخش نیز لازم بهذکر است که واقعبین باشید و اهداف محال و غیرقابل دسترس برای خود تعیین نکنید تا با نرسیدن به آنها انگیزه لازم و کافی را برای ادامه از دست بدهید.
بسیاری افراد حتی در مورد ازدواج نیز چنان رویاپردازی میکنند که با عدم تحقیق هر مورد احساس شکست در ازدواج و بدبختی میکنند.
باید به اندازه کافی خوشبین بود تا بتوان حرکت کرد و به اندازهای واقعگرا بود که افکار و رفتار را کنترل نمود و به هر کاری دست نزد. |
3- برونگرایی: افراد خوشحال، در خود نمیمانند.
مطالعات گوناگون حاکی از آن هستند که افراد برونگرا و اجتماعی افرادی هستند که رضایت بیشتری از زندگی داشته و خوشحالترند. البته بخشی از برونگرایی مربوط به ذات و خلق وخوی افراد است. بدینمعنا که، برخی ذاتاً شادابتر و گرمتر میباشند. آنها با وارد شدن به اتاقی که پر از افراد گوناگون است به راحتی وارد شده و خود را معرفی کرده و با افراد صمیمانه برخورد میکنند. بدین صورت بهتر هم پذیرفته میشوند.
اما این مسئله تا حدی هم اکتسابی است و افراد درونگرا نیز میتوانند با تمرین، آداب اجتماعی را بهتر و بیشتر بهجای آورند. دیگران را دوست بدارند و دوست داشته شوند.
چنین تفکری بهتحقق تجربههای مطلوبتر کمک میکند. گویی طبیعت و روزگار نیز افراد برونگرا را بیشتر حمایت میکند. چنین افرادی راحتتر ازدواج میکنند. احتمال اینکه شغل بهتری پیدا کنند و دوستان صمیمی داشته باشند ،بیشتر است.
برون گرایان بیشتر با مردم در تعامل بوده و دوستان بیشتری دارند. در فعالیتهای اجتماعی نیز بیشتر شرکت کرده و شاید همین مورد برخورد با افراد گوناگون ، فرصتهای مختلفی را برایشان ایجاد میکند.
4-کنترل شخصی: افراد خوشحال معتقدند که :خودشان قادر به انتخاب سرنوشت خود هستند.
تحقیقات حاکی از این است که احساس قوی کنترل بر امور شخصی در افراد ،بیش از هر عامل دیگری موجب بروز احساست مثبت و حس رضایت از زندگی و خوشحالی میباشد.
اگر دقت کرده باشید برخی افراد به این عبارات فکر کرده و آنها را بیان میکنند: «من نقشی در خوشبختی یا بدبختی خود ندارم» یا «زندگی مرا با خود برده و من نمیتوانم در جهتی که میروم دخالت کنم» یا «جهان فقط به کام برخی افراد قدرتمند است.»
چنین عباراتی نمایانگر احساس عجز فرد میباشد و در نتیجه استرس بیشتر و ناکامی در زندگی نیز از پیامدهای آن خواهد بود.
در مقابل افرادی که احساس کنترل بر امور شخصی و خویشتن دارند از سلامت جسمی و روحی بیشتری نیز برخوردارند. از حق انتخاب خود در زندگی لذت برده و 93درصد آنها افرادی فعال، آگاه و خوشحال هستند. چرا که این احساس کنترل همواره با نوعی مدیریت در امور همراه است و این مدیریت با مدیریت زمان همراه شده و زمانی که فرد حداکثر استفاده را از زمان خود میکند، بدیهی است که نتیجه بهتری هم میگیرد و به دستاوردهای بیشتری میرسد که موجب اعتماد به نفس بیشتر و خوشحالی او میباشد.
*نهایتاً چگونه خوشحال باشیم؟
- تاکنون به اندازه کافی گفته شد که خوشحالی بهدنبال احساس عزت نفس پدید میآید و خوشبینی نیز در این میان نقش قابل توجهی ایفا میکند. اما اینکه ما باید خود را تقویت کنیم، مورد دیگری است.
نخسیتن گام این است که خود را مسئول اتفاقات و مسائلی که برایمان رخ میدهد بدانیم. بدین ترتیب برای بهتر شدنشان تلاش میکنیم و موقعیت خود را در جهان هستی ارتقا میدهیم.
شاید جالب باشد که بدانید، تحقیقات نشان میدهد اکثر افراد موفق در دوران کودکی با مشکلات بسیاری روبه رو بودهاند. همین مشکلات انگیزهای به آنها داده که بخواهند سرنوشت خود را بهدست گیرند و در این راه از تمام توان خود استفاده کنند. بدین ترتیب قابلیتها و شایستگیهای آنان شکوفا شده و بهتدریج موفق شدهاند.
پس به یاد داشته باشید که انگیزه، ثبات، توسعه فکر و اندیشه، توافق ، مصالحه و آگاهی از جمله عوامل تأثیر گذارند.
باید بپذیریم که قدرت تأثیر بر سرنوشت خود را داریم. حداقل میتوانیم حضور اجتماعی خود را موثرتر و مطلوبتر گردانیم.
ما شاید محصول گذشته خود باشیم، اما آنچه میتوایم تولید کرده و به وجود آوریم، آینده است |
شخصیت انسان مانند رنگ چشم برنامهریزی نشده تا هرگز قابل تغییر نباشد. پس حرکت کنید و مطمئن باشید با وجود تمام محدودیتهایی که در زندگی هر یک از ما وجود دارد، میتوانیم انتخاب کنیم و بهتر و موثرتر بیندیشیم و زندگی کنیم.